گفتگو کامران پايدار
با یکی از کارگران اخراجی تعمیرگاه مرکزی سایپا یدک!

کامران پایدار: سلام دوست عزیز. از اینکه وقتت را در اختیارم گذاشته ای تشکر می کنم. تعمیر گاه مرکزی سایپا یدک در کجا واقع شده و کارش چیست؟
کارگر اخراجی: تعمیر گاه مرکزی  سایپا یدک از شرکتهای زیر مجموعه شرکت سایپاست. دفتر اصلی آن در کیلومتر 17 جاده مخصوص کرج است. 4 تا کارگاه دارد. کارگاه مرکزی و اصلی آن در سه راه آذری است و کار این شرکت خدمات پس از فروش خودروهای سایپا است.
کامران پایدار: تعداد کارگران شرکت چند نفرند؟ نوع استخدام و شرایط کارشان چیست؟
کارگر اخراجی: شاید بیش از 600 نفر. همه این کارگران کماکان دارای سوابق کاری بالا و بین 5 الی       8 سال است. نوع استخدامشان قراردادی است. باور کن شرایط کار وحشتناک و سخت و طولانی و تحقیرآمیز است. اصلا کارگر را آدم حساب نمی کنند. همه اش با تحقیر و توهین و فشار و تهدید به اخراج. در اینجا حتی از دستشویی رفتن کارگر هم ایراد می گیرند و میگن این کار باعث جیم شدن کارگر و کم کار ی می شه! همه این کارگرها توسط شرکتهای کاریابی خصوصی که مثل قارچ همه جا سبز شده اند استخدام و به مراکز کاری معرفی می شوند. اصلا این شرکتها هم دستشان با کارفرماها توی یک کیسه است.
کامران پایدار: از خودت بگو از دوستانت که اخراج شده اند ؟
کارگر اخراجی: خودم بچه اردبیل هستم. شغلم مکانیک فنی پراید و زانتیا است. 8 سال سابقه کار دارم. هیچکس را در تهران ندارم. در اطراف اسلام شهر مستاجرم. فقط اسمش خانه است٬ باور کن آنجا را ببینی وحشت می کنی٬ اصلا جای زندگی نیست. نه نور نه هوا نه فضا هیچی نداره. همه اش 35 متره.   4 میلیون تومان پیش داده ام و ماهی 100هزار تومان کرایه. دارای زن و یک بچه 8 ماهه هستم. تازه پایه حقوقم قبل از اخراج 186هزارتومان بود. حالا دیگه خدا میدانه که چکار کنیم. آن 13 نفری هم که با من اخراج شده اند وضعشون بهتر از من نیست. من مانده ام خدا چرا ما را خلق کرده که این همه زجر بکشیم؟
کامران پایدار: چرا شما رو اخراج کردند جریان چی بود؟
کارگر اخراجی: راستش رییس جدیدی که آمده بنام باقر نژاد از رییس قبلی خیلی بیرحم تر و خشن تره و همیشه دنبال بهانه می گردد. قبلا پاسدار بوده٬ از کارگرها خیلی کار می کشه و بهشون فحش میده. یه وقت میگن کارگر زیاد داریم و... نمیدونم به هر دلیلی است مارو بیچاره کردن. من و امثال من الان باید کجا بریم؟ چکار کنیم به این شب عیدی؟ باور کن این 20 روز تفاوت شب و روز را نمیدانم، هیچی حالیم نیست٬ فقط با اضطراب رنج می کشم. همه اش تو فکرم کرایه خونه رو چکار کنم. خرج خونه و این زن و بچه رو چکار کنم؟ طی این مدت 100هزار تومان طلای زنم را فروختیم، چند روز پیش با شرمنگی 50 هزار تومان از برادرم قرض کردم٬ 20 هزار تومانش را برای خرجی گذاشیم. 30 هزار تومانش را بردم سری دوزیهای خیاطی و تعدادی پیرهن دانه ای 3500 تومان خریدم تا کنار خیابان دستفروشی کنم. نمی دانم چکار کنم؟ همه چیز را سیاه و تار می بینم. وضع زنم هم بهتر از من نیست. شرمنده ام٬ کار زشتی کردم٬ اما مجبورم چکار کنم. همین چند روز پیش بچه 8 ماهه ام را با خودم به خدمت باقرنژاد بیشرف رییس تعمیر گاه بردم و با التماس گفتم اگر به من و زنم رحم نمی کنی به این بچه رحم کن! هرچه التماس کردم اصلا نگاهم نکرد! آخرش با خونسردی گفت: آقا بیشتر از این مزاحم وقت ما نشو ما کارگر احتیاج نداریم!!
کامران پایدار: ببخشی خسته ات کردم، حالا تو و دوستای اخراجیت برای گرفتن حق خودتان چکار کرده اید يا چکار می خواهید بکنید؟
کارگر اخراجی: راستش طی این مدت ما کارگرهاا به اداره کار و دادگستری شکایت کرده ایم. تا حالا به همچین جاهایی نرفته بودم. فکرش را هم نمی کردم. فکر می کردم شاید اینجاها حساب و کتابی داره٬ به حق انسان رسیدگی می شه٬ به حرف آدم گوش میدن٬ نه اینطوریها هم نیست. باور کن اصلا نمی شه توشون نفوذ کرد. آنقدر تو را می دوانند٬ میارن و میبرن، آنقدر جواب سربالا و پیچ در پیچ به آدم میدن، آخرش بی نتیجه خسته ات می کنند. مطمئنم دیگه اشتباه نمی کنم. همه شون طرف کارفرما رو می گیرن، قانون برای اوناست، حکومت برای اونهاست، قاضی به نفع کارفرما رای صادر می کنه و بحث با اینا فایده ای نداره.
کامران پایدار: پس باید چکار کرد؟ راستی اگه همه شما مقابل کارخانه، اداره کار، دادگستری و... جمع بشین و اعتراض کنین چی؟ اینطوری بهتر نیست؟
کارگر اخراجی: چرا من و دوستانم به این نتیجه رسیده ایم. ولی باور کن گرفتاریهای زندگی و فشار فقر و بدبختی آنقدر زیاد است که آدم پریشان و گیج می شه. بعضی از کارگرها هم همراهی نمی کنند. میگن شاید باقر نژاد دلش به رحم بیاد و ما را سر کار ببره و...

***
اخراج کارگران تعمیر گاه مرکزی سایپا یدک !
طی دو هفته اخیر و دراین روزهای پایانی سال تعمیر گاه مرکزی سایپا یدک واقع در کیلومتر 17 جاده مخصوص کرج٬ در یک اقدام ناگهانی اقدام به اخراج 14 نفر از کارگران قرار دادی خود نموده است. هریک از این کارگران بین 5 تا  8سال سابقه کار دارند. اکثریت این کارگران دارای زن و فرزند و خانواده بوده و در محلات حاشیه نشین و فقیر نشین اطراف تهران مستاجر می باشند. این اقدام توسط رییس جدید تعمیر گاه مرکزی به نام باقرنژاد که قبلا پاسدار بوده صورت گرفته است. تا کنون این کارگران به اشکال مختلف دست به اعتراض زده و عمدتا شکایت به دادگستری و اداره کار مزدور حکومت اسلامی برده اند. متاسفانه بعلت عدم تشکل و اتحاد کافی کارگران و تبانی و همدستی باقر نژاد، دادگستری و اداره کار٬ رژیم دستمزدهای معوقه، اضافه کاری کارگران که شبانه روز در شرایط طاقت فرسا کار کرده اند٬ و همچنین عیدی و پاداش ناچیز پایان سال این کارگران را در مقابل پرداخت مبلغ  200 الی 300 هزارتومان پول نقدی ماستمالی شده و توسط عوامل حکومتی دزدیده شده است آن هم از نوع شرعی و قانونی!!! و هم اکنون کارگران دردمند و رنج کشیده با ترس و وحشت از آینده، در نگرانی از سرنوشت خانواده هایشان و با جیبهای خالی بین تعمیرگاه مرکزی، و ادارت دولتى و دادگستری با بلاتکلیفی سرگردانند.
اين رفتار با کارگر جنايت است. اگر کار ندارند کارگر بايد تامين شود. چطور زندگى اين خانواده ها بايد در ميان آسمان و زمين معلق شود؟ اين چه نظام کثيفى است که تمام بلاهايش فقط برسر کارگر و مردم محروم نازل ميشود؟ گرسنگى و بالا کشيدن پول کارگران و بيکار کردنشان عیدی حکومت اسلامی و سرمایه داران به کارگران است. کارگران در مقابل اينگونه مسائل راهى جز مبارزه متحد و متشکل ندارند.

کامران پایدار
21/12/86